دیدیه همچنان شاگردی میکرد و به ویژه میآموخت که صبور و پرحوصله باشد و به تصمیمات مربی احترام بگذارد. با اینکه از نظر «رپسیس» بهترین بازیکن تیم بود ولی مربی جدیدش به او اعتماد کافی نداشت و بیشتر اوقات باید روی نیمکت ذخیرهها مینشست. او در یک بازی فقط ده دقیقه وارد زمین شد ولی در همان مدت کوتاه یک گل روانه دروازه کرد. با اینکه زمان کمی را در زمین میگذراند و کمتر فرصت داشت هنرهای خود را به نمایش بگذارد ولی باز هم علاقه و توجه باشگاههایی مثل «گوینگام»، «لمنس»، «لنس» و «پاری سن ژرمن» را جلب کرد. در همان زمان برای نخستین بار به طور جدی مصدوم شد. در یکی از بازیها پای دیدیه شکست و در گچ رفت اما این شکستگی پا باشگاه لمنس را از خرید او منصرف نکرد و آنها با وجود مصدومیت، خواهان این مهاجم بودند. بدین ترتیب بود که دیدیه چمدانهایش را بست و به منطقه «سارت» فرانسه رفت و در نوزده سالگی یک فوتبالیست حرفهای شد.
دروگبا در تیمهای «لمنس»، «گوینگام» و «المپیک مارسی» بازی حرفهای کرد و سرانجام در سال 2004 به تیم مطرح چلسی راه یافت. او در اواخر فصل بازیهای آن سال با قیمت 24 میلیون پوند که در زمان خود بیشترین قیمت محسوب میشد به چلسی پیوست و پس از آن بود که شوچنکو با سی میلیون پوند به این باشگاه رفت و رکورد دروگبا را شکست. دروگبا هنوز هم در مارسی طرفداران بسیاری دارد. تماشاچیان فوتبالدوست آن باشگاه هنوز هم نام او را فریاد میزنند و پیراهنش در سالن باشگاه مارسی بر دیوار است.
یک فوتبالیست محبوب:
مردم ساحل عاج عاشق دروگبا هستند هر بار که به وطنش باز میگردد، خبرنگاران و مردم او را محاصره میکنند و خبر رسیدن او اولین اخبار رادیو و تلویزیون میشود. «دروگبا سایت» که به معنای «دروگبا شدن» است یک پدیده فرهنگی است که به خاطر او ساخته شده است. او میگوید: «دروگبا سایت! آن موسیقی درباره من است. درباره موفقیتهای من در چهار سال گذشته یعنی از زمان اولین حضورم در تیم ملی. ارتباط خاصی بین موسیقی و فوتبال وجود دارد. موسیقی دروگبا سایت هنوز هم محبوب است. من هم آن را خیلی دوست دارم و به آن احتیاج دارم. به خصوص قبل از مسابقات مهم حتما به آن گوش میدهم. در چلسی همیشه قبل از شروع بازی در اتاق رختکن به آن گوش میدهم.» دیدیه دروگبا یکی از خریداران عمده پیراهن چلسی است. او میگوید: «از فروشگاههای چلسی بپرسید آنها به شما میگویند که من همه پیراهنهایشان را میخرم! هر وقت به ساحل عاج برمیگردم همیشه باید یک عالمه پیراهن با خودم ببرم چون تمام دوستان و اقوامم از من پیراهن چلسی را میخواهند.»
زندگی خصوصی:
سال 1999 سال بزرگی برای دروگبا بود. در آن سال او و همسرش «الا» زنی اهل «مالی» که دروگبا اولین بار او را در پاریس دید با یکدیگر ازدواج کردند. او میگوید: تولد پسرم «ایزاک» نقطه عطفی در زندگی من بود که به من قدرت داد. دروگبا اکنون سه فرزند دارد و مایل نیست که آنها هم مثل او همیشه در حال تغییر مکان از شهری به شهر دیگر باشند. انگلیس کشور محبوب دروگباست. او تمایل دارد پس از پایان فوتبال حرفهای در انگلیس بماند. به نظر او هیچ جایی بهتر از انگلیس نیست و در این رابطه میگوید: «وقتی از شهری خوشم بیاید دیگر دوست ندارم از آن جا بروم. بچههایم هم انگلیس را دوست دارند.»
پسرش ایزاک طرفدار تیم آرسنال است چون تیهری آنری بازیکن محبوب او در آن بازی میکرد. دروگبا به فرزندانش علاقه زیادی دارد و میگوید: وقتی هر روز صبح بیدار میشوم و صدای بچههایم را میشنوم که دور و برم به زبان انگلیسی حرف میزنند لذت میبرم. باید اعتراف کنم انگلیسی حرف زدن آنها از من خیلی بهتر است. امروزه چندین فوتبالیست معروف، کتاب زندگی خود را منتشر کردهاند ولی آیا زندگینامه دروگبا هم چاپ میشود؟ دروگبا پاسخ میدهد: «بله، من به این کتاب فکر میکنم. خیلی چیزها دارم که در آن بنویسم. از ساحل عاج تا انگلیس خیلی اتفاقات برای من افتاده است ولی مطمئن نیستم چه وقت این کار را میکنم. شاید این کتاب را بعدها یعنی وقتی فوتبال را کنار گذاشتم بنویسم.»
دروگبا پس از خداحافظی از فوتبال چه خواهد کرد؟ پاسخ دروگبا به این سوال هم، چنین است: «در این مورد هم خیلی فکر کردهام. نمیخواهم تا سی و چهار سالگی صبر کنم و بعد تازه به فکر آینده خود و خانوادهام بیفتم. اگر بشود میخواهم مربی شوم ولی میدانم که همسرم زیاد با این تصمیم من موافق نیست اما خودم دوست دارم.»
دروگبا محبوبیت زیادی دارد. او سفیر افتخاری سازمان ملل هم هست و مشکلات و وضعیت زندگی مردم کشورش را به گوش مسئولان میرساند. دیدیه دروگبا دوستان قدیمی خودش را هنوز فراموش نکرده و هر وقت فرصتی پیدا کند و به ساحل عاج برود سری هم به آنها میزند و دلشان را شاد میکند. او مسیری سخت و طولانی را سپری کرده است. مسیری از ساحل عاج، این کشور فقیر آفریقایی که پدر و مادرش در آن کارمند ساده بانک بودند تا انگلیس که خود هم اکنون در آن یک سوپراستار میدان فوتبال است. او به خودش قول داده است که نه تنها در عالم فوتبال بلکه در دنیای کوچک خانواده خودش هم سوپراستار باشد و آنها را تنها نگذارد
نظرات شما عزیزان: